دیشب دوباره دیدمت اما خیال بود

تو در کنار من بشینی؟...محال بود

هر چه نگاه عاشق من بی نصیب بود

چشمان مهربان تو پاک وزلال بود

پاییز بودوکوچه ای وتک مسافری

با تو چقدرکوچه ی ما بی مثال بود

نشنید لحن عاشق من را نگاه تو

پرواز چشم های تو محتاج بال بود

سیب درختبی ثمر آرزوی من

یک عمرمانده بود ولی کال کال بود

گفتم کمی بمان به خدا دوست دارمت

گفتی مجال نیست ولیکن مجال بود

یک عمرهرچه سهم تو ازمن نگاه بود

سهم من از عبورتو رنج وملال بود

چیزی شبیه جام بلوردلی غریب

حالا شکست وای صدای وصال بود

شب رفت وماه گم شد وخوابم حرام شد

اما نه با خیال تو بودم حلال شد